وقتی نیروهای مسلّح ما در عملیات بیتالمقدّس با تدبیر، روشنبینی، اراده برخاسته از ایمان، توکّل به خدا، استفادهی از همه امکانات - یعنی نگذاشتند جزئی از امکانات هدر برود - و با تکیه به نیروی خود و اعتماد به خدای متعال حرکتشان را شروع کردند، هیچ کس در دنیا باور نمی کرد اینها بتوانند خرمشهر را آزاد کنند؛ اما توانستند. وقتی ما اعلام کردیم خرمشهر را پس گرفتهایم، تا یکی دو روز خبرگزاریهای دنیا حاضر نبودند این خبر را پخش کنند - با چشم تردید به آن نگاه می کردند - اما این اتّفاق افتاد و آخر هم همه مجبور شدند به این پیروزی اذعان کنند. در این عملیات، رزمندگان ما بیش از پانزدههزار اسیر عراقی گرفتند و به اردوگاههای اسرا به عقب جبهه فرستادند.
در همین
خلال، کسانی که حاضر نبودند برای انقلاب و منافع این کشور یک قدم بردارند،
بلکه فقط بلد بودند نق بزنند و علیه انقلاب بهانهگیری کنند، باز فشار می
آوردند که جنگ را تمام کنید. اگر اراده قوی و مصمّم و ایستادگی امام نبود، مطمئنّاً جنگ جز با پیروزی دشمن تمام نمی شد.
همین نفسهای خبیثی که آن روز این وسوسهها را در کشور می دمیدند، امروز هم
بعضیشان سر بلند کردهاند و همان حرفها را تکرار می کنند و می گویند چرا
بعد از فتح خرمشهر آتشبس را قبول نکردید؟! بعد از فتح خرمشهر، هنوز بخش عظیمی از سرزمینهای ما - مرزها و شهرهای ما - و نیز گروه کثیری از مردم ما در اختیار رژیم متجاوز بودند. تهدید بالای سرِ مرزهای ما بود و دشمن از همه طرف تجهیز می شد.
باید شرّ دشمن از سر مرزها کم می شد؛ این یک بینش خردمندانه بود. آن روز
همه دلسوزان کشور، از مسؤولان نظامی و غیره، این منطق را برای همه اثبات می
کردند. امام یک انسان منطقی بود و تصمیم گرفت و عمل کرد و به فضل پروردگار
توانست ملت ایران را سرافراز کند.
کسانی که به عزّت مردم ایران و
استقلال کشور و شرف و کرامتی که این ملت برای آن ارزش قائل است، اهمیت نمی
دهند، آن روز و امروز و در طول سالها، همیشه با توصیههای
ناجوانمردانه و بُزدلانه خود سعی کردهاند ملت ایران را ذلیل و ضعیف کنند؛
همیشه هم تکیهشان به این است که ما نمی توانیم! در دل خودشان ضعف موج
میزند؛ اما این را به ملت ایران نسبت می دهند. در دل خودشان فروغ
ایمان نیست؛ این را به مردم مؤمن نسبت میدهند. این جفای به مردم مؤمن است.
ملت ما ثابت کرده آنجایی که پای شرف، کرامت و دفاع از ارزشهای کشور و
ارزشهای والای اسلامی در میان است، از همه توان خود استفاده و دشمن را
مغلوب می کند.
دشمن راز پیروزی ما در خرمشهر و خرمشهرها
را به چشم دید و فهمید این ملت اگر پرچم اسلام و ایمان را برافراشته
نگهدارد، در همه میدانها پیروز خواهد شد؛ بنابراین سعی کردند این پرچم را
سرنگون کنند. امروز همه تلاش امریکا و دستگاه و جبهه استکبار این است که عنصر قدرت و قوّت و مقاومت را از ما بگیرد؛
یعنی می خواهد ایمان و اتّکاءِ به نفس و امید و اتّحاد را در ما تضعیف
کند. ملتی که ایمان و اتحّاد نداشته باشد و نسبت به آینده مأیوس باشد،
پیداست که در همه میدانها شکست خواهد خورد؛ در سیاست هم شکست می خورد، در
اقتصاد هم شکست می خورد، در سازندگی کشور هم شکست می خورد. آنها می خواهند
اینها را از ما بگیرند. اوّلین ضربهای که می زنند، این است که ملت را از
خود مأیوس کنند.
امروز عدّهای متأسفانه کارشان این شده
است که مرتّب دشمن را بزرگ و خود را کوچک کنند، عظمت دشمن را به رخ همه
بکشند و دائماً بگویند ما نمیتوانیم! یعنی ما هم مثل خیلی از کشورها و
دولتها باید برویم در هاضمه استکبار جهانی هضم شویم! اینها اشتباه میکنند؛
خودشان ضعیف و از درون پوکند - یا پوک بودند یا پوک شدند - لذّتهای دنیا
آنها را پوک کرده است؛ دنیاطلبی آنها را بیارزش و بی هویّت کرده است؛ بنابراین خیال می کنند همه مثل آنهایند. نخیر؛ این ملت توانا و امیدوار است؛ بیخود دل ملت را نلرزانند و مرتب نگویند ما نمی توانیم و قدرت حرکت نداریم. چرا، این ملت قدرت حرکت دارد؛
این ملت اسلام دارد؛ این ملت ابزار و وسیله بسیار مؤثّر ایمان را دارد؛
این ملت اتّحاد حقیقی و قلبی خود را با مسؤولان کشور دارد. این رشته اتّحاد
مقدّسی که با پیوندهای ایمان و عاطفه محکم شده است، در کمتر جایی از دنیا
شبیهش می شود پیدا کرد.
ما به فضل پروردگار مشکلات را برطرف می
کنیم و می توانیم دشمن را سر جای خود بنشانیم. دشمن هر چه هم از لحاظ ابزار
نظامی قوی باشد، در مقابل یک ملت منسجم و مؤمن و دارای امید به آینده، هیچ غلطی نمی تواند بکند.
البته ما مسؤولان باید به وظایف خود عمل کنیم؛ دولت و قوّه قضاییّه و مجلس
باید به وظایف خود عمل کنند. هر کس امروز از وظیفه اصلی خود سرپیچی کند و
خود را به کار دیگری مشغول و سرگرم سازد و از انجام وظیفه شانه خالی نماید،
خیانت کرده است و دچار لعنت ابدی خواهد شد. ما مسؤولان
باید روح اسلامی را در خود زنده نگهداریم؛ روح اشرافیگری را دور بیندازیم و
رشته سودجویی و ثروتطلبی و دنبال منافع شخصی دویدن و تجمّل پرستی و امثال
اینها را از دست و پای خود باز کنیم. اگر گرفتاریهای ما در بخشی حل نشده
است، علّتش اینهاست؛ اینها را باید اصلاح کنیم.
ناجوانمردی
از این بیشتر؟! بعضی در دلِ خود احساس ضعف می کنند، یا چشمغرّههای
امریکا آنها را می ترساند، یا وعدههای امریکا و امثال امریکا دل ضعیف و
ناتوانشان را به خود جذب می کند؛ لذا به سمت امریکا می کشند. آنگاه ملت و
جوانان مؤمن و مدیران باایمان و باصفای کشور را متّهم می کنند که اینها نمی
توانند؛ بنابراین ناچاریم برویم تسلیم امریکا شویم! کسانی که دم از مذاکره
با امریکا میزنند، یا از الفبای سیاست چیزی نمیدانند، یا الفبای غیرت را
بلد نیستند؛ یکی از این دو تاست. در حالی که دشمن اینطور اخم می کند،
اینطور متکبّرانه حرف می زند، اینطور به ملت ایران اهانت میکند، تصریح هم
می نماید که می خواهد علیه این نظام و این کشور و منافع آن اقدام کند،
عدّهای در اینجا ذلیلانه و زبونانه می گویند: چه کار کنیم؛ برویم، نرویم،
نزدیک شویم، با آنها صحبت کنیم، در خواست کنیم، خواهش کنیم؟! این اهانت به
غیرت و عزّت مردم ایران است؛ این نشانه بی غیرتی است؛ این سیاستمداری
نیست. سعی میکنند رنگ و لعابی از فهم سیاسی به کار خود بدهند؛ نه، این درست
ضدِّ فهم سیاسی است.
ملت ایران آرمانها و مقاصدی
دارد که در دنیا هر کس به این مقاصد و نیز به ملت ایران احترام گذاشته و
نظام جمهوری اسلامی را قبول کرده، ملت ایران در طول زمان با او مثل یک طرفِ
برابر و مساوی وارد میدان مذاکره و معامله شده است. ما با شوروی هم
ارتباطات داشتیم، با اروپا و همه دنیا هم ارتباطات داریم. مسأله امریکا این
است که هویّت اسلامی و ملی ما را قبول ندارد و این را به زبان می آورد.
چرا عدّهای از مدّعیان سیاست و فهم، نمی فهمند؟! واقعاً جای تأسّف است.
حکومتی که اینطور صریحاً می گوید می خواهم علیه نظام اسلامی و خواستِ ملت
ایران عمل کنم و برای براندازی این نظام بودجه می گذارد، ارتباط و مذاکره با آن، هم خیانت و هم حماقت است!
بخشهایی از بیانات رهبری در دیدار جمعی از ایثارگران و خانوادههای شهدا - ۱۳۸۱/۰۳/۰۱
همه اینها را امام از عمل به دین، از پایبندی به دین، از تقوا و از مطیع امر خدا بودن داشت. خود او هم بارها این مضمون را در گونهگونه کلمات خود برزبان میآورد و بیان می کرد: هرچه هست، از خداست. او همه چیز را از خدا میدانست؛ هضم در اراده خدا بود؛ حل در حکم الهی بود: انقلاب را خدا پیروز کرد؛ خرمشهر را خدا آزاد کرد؛ دلهای مردم را خدا جمع کرد. او همه چیز را از منظر الهی می دید و عامل به احکام بود؛ خدای متعال هم درهای رحمت را به روی او باز کرد.
بیانات رهبری در خطبههای نمازجمعه - ۱۳۷۸/۰۳/۱۴
خرمشهر با سلاح و تجهیزات پیشرفتهی نظامی فتح نشد، بلکه توکل بر خدا، شجاعت، شهادتطلبی و فداکاری رزمندگان و مردم ایران، موجب آزادسازی خرمشهر گردید و امروز نیز تنها راه مقابله با تهدیدها تقویت این عوامل پایداری است.
برگرفته شده از tamadonsazan.blog.ir